روز برفي
صبح كه بيدار شديدم حسابي برف اومده بود و پيش دبستاني هم تعطيل كرده بودن مامانم زنگ زد كلاس بعدازظهرت رو كنسل كرد، با هم صبحانه خورديم و بعدم نشستي كارتون ديدي و ساعت ١١ بود كه بهت پيشنهاد دادم بيا بريم بالا پشت بوم برف بازي كنيم سريع گفتي بريم آدم برفي درست كنيم، براي دماغ آدم برفي هويج و براي چشماش زيتون و براي دكمه هاش توت فرنگي برداشتيم و رفتيم بالا پشت بوم اول به هم گلوله برفي زديم و بعدم خودت دست به كار شدي و يه آدم برفي خوشگل درست كردي، ...